اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلیت می جنگه
طبیعیه و قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده
گر که مثل فیله
و یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور که اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده
ی
کی می گه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی می گه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده
د
ماغ نگو جواهر
سوژه ی شعر شاعر
طویل فی المظاهر
پدیده ی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده
ب
ا اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی م یشه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده
کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت می گه عمل کن
قصیده رو غزل کن
می شی له و لورده
دماغ عمل نکرده
چه قد دماغ دماغ شد
قافیه مون چلاق شد
هی یکی چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده
یکی از کاربران خبرآنلاین، شعری را که به سبک یکی از سروده های زنده یاد پروین اعتصامی است، ارسال کرده است.
این سروده را می خوانید:
«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید»
که تو مسکین چقدر یابویی!
با چنین شکل ضایعی بالله
بیجهت توی برزن و کویی
رنگ لیمویی مرا بنگر
ای که تیره، شبیه هندویی
من تمیزم ولی تو ماه به ماه
مطلقاً دست و رو نمیشویی
بچه میترسد؛ آنطرفتر رو!
که به هیئت شبیه لولویی
من نه خودرو،گُلم، سَمنبویم
تو نه خودرو، گیاه خودرویی!
من به پاریس بودهام چندی
زیر پای «چهاردهم لویی»(!)
روی «باسکول» بیا،بپر،بینم!
رویهمرفته چند کیلویی؟!
در تو آهن به کار رفته ولی
نازکی عین برگ کاهویی!
صاحبت با تو گر به جایی خورد
سهم الارث ورثّهی اویی!
از «پژو» چون چنین شنید «پراید»
گفت:ای دوست!چرت میگویی
بنده گیرم به قول تو یابو،
تو گمان کردهای که آهویی؟!
«خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی!»
انتقادی اگر ز من داری
مطرحش کن،ولی به نیکویی
زیر این آسمان مینایی
ای خوشا فکر و ذکر مینویی
برو خود را بسوز و راحت کن
بیعلاج است آتشینخویی
بخت باید تو را نه آپشن و تیپ
ای که در بند چشم و ابرویی
بخت ماشین اگر سپید بُوَد
خواه بژ باش، خواه لیمویی!خوار بودم ولی عزیز شدم
کرد دوران ز بنده دلجویی
قیمت من کنون رسیده به بیست
این منم من، «پراید» جادویی!
توی بنگاه پیش هم بودیم
غرّه بودی به خوش بر و رویی
بنده رفتم فروش و یکماه است
توی دپرس،هنوز آن تویی
عکس دانشجوی فوتبال دوست و تنبل
ماکه سوار اینا نمیشیم.حداقل یه نیم نگاهی کینیم.
407 تا سرعت میره